1- مثل زمان ناصر الدين شاه ننه جون و بی بی صغرای معروف و
آبجی جون و خاله اقدس و عمه كلثوم رو مثل گروه بازرسين سازمان
ملل راهی خونههای مردم كنيم تا دختر بيچاره اونارو با ذره بين
كنكاش كنن و هزار و يک عيب روش بذارن و چای و ميوهای خورده
عزم را برای يافتن دختر شاه پريان جزم نمايند. و همينطور هی برن
و هی بيان تا يكی رو اونا بپسندن و شما رو ببرن ببينيدش و تموم.
2- مثل زمان محمدرضاشاه خودتون راه بيفتين توی خيابونای
خلوت و تا از يكی خوشتون اومد بريد جلو و خيلی مودبانه باهش آشنا
بشيد و بعد دستش رو بگيريد ببريد توی يک كاباره و بعد از شنيدن
ترانهای از مرضيه ازش درخواست ازدواج كنيد و اونم يه لبخند شرم
گينانه بزنه و بله رو بگه و بعدا اگه دلتون خواست به ماما و بابا
بگين.
3- مثل همين زمان رفتار كنين و برين دانشجو بشين و توی دانشگاه
با يكي سر حرف رو باز كنيد و بعد كمكم ازش خوشتون بياد و بعد
براش نامه بنويسيد و يواشكی بهش بديد و دلتون تاپ تاپ كنه و بعد
هم بی سروصدا عقد بشين و سر كلاس همش به هم نگاه كنيد.
4- مثل زمان آينده رفتار كنيد و به دوست دخترتون بگين يک نفر
براتون پيدا كنه و بعد همراه همون دوست دخترتون يه شاخه گل
بخريد و بريد خونه طرف و اگه ازش خوشتون اومد چه بهتر و گرنه
واسه اينكه دلش نشكنه حداقل باهاش دوست بشيد.
5- روش خشنتری هم هست كه بايد يک شيشه اسيد بخريد و بريد
سر راه طرف و تهديدش كنيد كه يا زنتون بشه يا شيشه اسيدو روی
خودتون ميريزيد.
يا اصلا يه راه ديگه مثله يه آدم آبرومند زندگيت رو بكني چيكار
داری خودتو رو يه عمر بدبخت كنيد
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0